
ضرورت تدبر از دیدگاه قرآن کریم
در قرآن کریم ۴ آیه داریم که موضوع تدبر در قرآن اشاره کرده است در ذیل به این آیات و نکات قابل استفاده از آن می پردازیم:
آیه نخست: « کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ »[۱]
- تدبر در قرآن، وظیفهای همگانی است.
توجه به سیاق آیه مورد بحث (یعنی آیات پیش از آن) نشان میدهد که ضمیر «لیدبروا» به گروه خاصی بر نمیگردد و به همه انسانها مربوط است.
- تدبر در قرآن، غایت انزال کتاب خداست.
این نکته از تعلق جار و مجرور «لیدبروا» به فعل «أنزلناه» استفاده میشود، البته با توجه به اینکه لام در این عبارت، لام غایت است.
- تدبر، زمینه ساز تذکر خردمندان است.
این نکته از مقدم داشتن «لیدبروا» بر «لیتذکر أولوا الألباب» استفاده میشود.
آیه دوم: « أفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ یَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِینَ »[۲]
- تدبر نکردن در قرآن، یکی از عوامل شرک و بیایمانی است.
توجه به محتوا و سیاق آیه نشان میدهد که در مقام تبیین و بررسی علل و عوامل شرک و بیایمانی به قرآن و وحی است، یعنی اینان که کفر میورزند، بدین خاطر است که در قرآن تدبر نکردهاند و گرنه کتاب آسمانی بر آباء پیشینی ایشان نازل شده بود و نمیتوانند بیسابقه بودن نزول آیات الهی بر اجدادشان را دلیل بی اعتباری قرآن بدانند، بنابراین تدبر نکردن در قرآن، از عوامل شرک و بیایمانی بر شمرده شده است.
آیه سوم: « أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا »[۳]
- کلام غیر خدا دارای اختلاف فراوان است؛ و قرآن که کلام خداست عاری از هر گونه اختلاف است.
این نکته از قسمت دوم آیه: «و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» و با توجه به نافیه بودن ادات شرط «لو» استفاده میشود.
- تدبر در قرآن راه علم به هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن و در نتیجه اثبات کلام الله بودن قرآن است.
این نکته از ارتباط «أفلا یتدبرون القرآن» با قسمت دوم آیه استفاده میشود.
آیه چهارم: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»[۴]
- عدم تدبر در قرآن در کنار قفل قلب، از عوامل بی ایمانی است.
توجه به محتوا و سیاق نشان میدهد که این آیه شریفه هم مانند آیه دوم، در مقام برشماری علل و عوامل شرک و بیایمانی است.
ضرورت تدبر از دیدگاه عترت(ع)
روایت نخست: قال أمیر المؤمنین(ع): ألا لا خیر فی قراءه لیس فیها تدبر[۵]
یکی از چیزهائی که در خصوص روایات مربوط به قرآن ممکن است به ذهن خطور کند این است که چرا در خصوص قرائت قرآن کریم سفارشهای زیادی شده است، اما در خصوص تدبر در قرآن، روایات انگشتشمار است؟
حدیث بالا پاسخ این پرسش است و همه روایات و احادیث قرائت قرآن را به تدبر مقید میکند. بنابراین تدبر وصف لازم قرائت ثمربخش قرآن کریم است و قرائت سودمند بدون تدبر محقق نمیشود.
روایت دوم: عن أَبی عبد اللَّه(ع) أَنه کان من دعائه إذا أخذ مصحف القرآن و الجامع قبل أن یقرأ القرآن و قبل أن ینشره یقول حین یأخذه بیمینه بسم الله … اللهم … لا تجعل قرائتی قراءه لا تدبر فیها بل اجعلنی أتدبر آیاته و أحکامه آخذا بشرائع دینک … .[۶]
این روایت نشان میدهد که تدبر، سیره عملی معصومان: بوده و همواره پیش از قرائت قرآن از خدای متعالی میخواستهاند که مبادا قرآن را بدون تدبر قرائت کنند.
روایت سوم: و أوصى رسول الله(ع) معاذ بن جبل فقال له أوصیک باتقاء الله و…تدبر القرآن[۷]
طبق این روایت، تدبر در قرآن از وصایای رسول خدا۹ است همراه شدن تدبر و تقوا در سفارشات رسول خدا۹ بیانگر اهمیت آن در دیدگاه ایشان است.
روایت چهارم: معَاشِرَ النَّاسِ تدبّروا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیَاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْکَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا یُوَضِّحُ لَکُمْ تَفْسِیرَهُ إِلَّا الَّذِی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَیَّ وَ شَائِلٌ بِعَضُدِه وَ مُعْلِمُکُمْ أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَخِی وَ وَصِیِّی
این روایت بخشی از خطبه پیامبر اکرم(ص) در روز غدیر است که در آن قبل از معرفی علی(ع) به عنوان ولی جامعه و امیرِ مؤمنان و تنها مفسر قرآن بعد از خود، همه مردم را دعوت به تدبر در قرآن و فهم آیات الهی میکنند. در حقیقت تدبر در قران مقدمه ای برای پیروی از ولایت و اتباع آگاهانه از ولی زمان است.
«مَ». [۱]
[۱]. احتجاج، طبرسی، ج۱، ص۶۰؛ ترجمه: ای گروههای انسانها، در قرآن تدبّر کنید و آیات آن را بفهمید و به محکماتش نظر کنید و از متشابهش تبعیت نکنید. پس به خدا قسم، بازدارندههای قرآن را برای شما بیان نمیکند و تفسیر آن را برای شما توضیح نمیدهد، جز کسی که من گیرنده و بالابَرَندهی دست و بازوی او به سوی خویش هستم و اعلامکنندهی این حقیقت دربارهی او هستم که «همانا هرکس که من مولای اویم، پس این علی۷ مولای اوست» و او علیبنابیطالب برادر و وصی من است.
[۱]. سوره ص، آیه ۲۹٫ ترجمه: کتابی مبارک است که بر تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبر کنند و صاحبان خرد متذکر حقایق آن شوند.
[۲]. سوره مؤمنون، آیه ۶۸٫ ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا آنکه کتاب و رسول تنها بر ایشان آمده و بر پدرانشان نیامده است؟
[۳]. سوره نساء، آیه ۸۲٫ ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند و اگر از جانب غیر خدا بود در آن بسیار اختلاف مییافتند؟
[۴]. سوره محمد، آیه ۲۴٫ ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهاشان قفلها زدهاند؟
[۵]. اصول کافی، ج۱، ص۳۶٫ ترجمه: امیر مومنان (علیه السلام) فرمود: آگاه باشید، فایدهای در قرائت بدون تدبر نیست.
[۶]. مستدرکالوسائل، ج۴ ، ص۳۷۲٫ ترجمه: از امام صادق۷ نقل شده است، هنگامی که قرآن را به دست میگرفتند، پیش از خواندن و باز کردن آن در حالی که قرآن را در دست راست میگرفتند، چنین دعا میکردند: به نام خدا … خدایا… قرائت مرا قرائتی که تدبر در آن نیست قرار مده، بلکه مرا آنگونه قرار بده که در آیات و احکام آن تدبر کنم، در حالی که قوانین دین تو را اخذ میکنم.
[۷]. إرشادالقلوب، ج۱ ، ص۷۳٫ ترجمه: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به معاذ بن جبل وصیت کرد و فرمود تو را وصیت میکنم به تقوای الهی و … تدبر در قرآن.
[۸]. سوره ص، آیه ۲۹٫
[۹]. همان.
[۱۰]. سوره نساء، آیه ۸۲٫
[۱۱]. سوره مؤمنون، آیه ۶۸٫ ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا آنکه کتاب و رسول تنها بر ایشان آمده و بر پدرانشان نیامده است؟
[۱۲]. سوره محمد، آیه ۲۴٫ ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهاشان قفلها زدهاند؟
[۱۳]. سوره ص، آیه ۲۹٫
[۱۴]. سوره نساء، آیه ۸۲؛ سوره محمد، آیه ۲۴٫
[۱۵]. سوره مؤمنون، آیه ۶۸٫
[۱۶]. اصول کافی، ج۱، ص۳۶٫
[۱۷]. مستدرکالوسائل، ج۴ ، ص۳۷۲٫
ضرورت تدبر در نگاه مقام معظم رهبری
انقلاب اسلامی ایران که با شعار قرآن و برای تحقق معارف و اجرای احکام آن پا به عرصهی وجود گذاشته است، اگر خواهانِ رشد و بالندگی باشد، باید به درک قرآنی آحاد جامعه و توانمندی آنان در فهم قرآن، توجه جدی داشته باشد. از همین رو یکی از توصیههای مهم و همیشگی رهبر معظم انقلابK به عنوان پرچمدارِ حرکت قرآنی جامعه اسلامی، توجه فراوان به آموزش عمومی قرآن بوده است.
«آن زمانی که وقتی کسی در این کشور و این جامعه حرفی زد و مطلبی گفت، هر کسی از جوانهای این مملکت بتواند با آشنایی با قرآن، تشخیص بدهد که این حرف، غلط یا درست است؛ آن وقت ما با قرآن آشنا هستیم و فرهنگی قرآنی بر زندگی ما حاکم است. هنوز ما آن جور نشدهایم، هنوز کسی که به نام قرآن، به نام اسلام و دین حرفی میزند، خیلیها در شبهه میافتند؛ چرا؟ چون هنوز آنطور که شاید و باید، ما با مفاهیم قرآن آشنا نشدهایم و این مفاهیم در جامعه ما گسترش پیدا نکرده است. با همین انس با قرآن، خواهد شد. این، راهش همین است که با قرآن مأنوس بشویم، قرآن را زیاد بخوانیم و به برکت تلاوتهای خوب، فرصت تأمل و تدبّر پیدا کنیم. این تأمل و تدبّر و این غور بینی در آیات قرآنی، به تدریج این فضای فرهنگی مطلوب را در جامعهی ما به وجود خواهد آورد و تا آن روز، هنوز ما راهی طولانی در پیش داریم».[۱]
«بحمدالله امروز جامعهی ما با قرآن مأنوس شدهاند. البته ما به این قانع نیستیم؛ ما معتقدیم همهی آحاد جامعه باید با قرآن ارتباط برقرار کنند، بتوانند قرآن را بخوانند، بتوانند قرآن را بفهمند، بتوانند در قرآن تدبّر کنند. آنچه که ما را به حقایق نورانی میرساند، تدبّر در قرآن است».[۲]
«دوستان سعى کنند در همهى اوقات -بخصوص در ماه رمضان- تلاوت قرآن را از یاد نبرند. قرآن نباید از زندگیتان حذف شود. تلاوت قرآن را حتماً داشته باشید؛ هر چه ممکن است. تلاوت قرآن هم با تأمل و تدبّر اثر مىبخشد. تلاوت عجلهاى که همینطور انسان بخواند و برود و معانى را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛ نه اینکه بىفایده باشد. بالاخره انسان همینکه توجه دارد این کلام خداست، نفس این یک تعلق و یک رشتهى ارتباطى است و خودِ همین هم مغتنم است و نباید کسى را از اینطور قرآن خواندن منع کرد؛ لیکن تلاوت قرآنى که مطلوب و مرغوب و مأمورٌ به[۳] است، نیست. تلاوت قرآنى، مطلوب است که انسان با تدبّر بخواند و کلمات الهى را بفهمد، که به نظر ما، مىشود فهمید. اگر انسان لغت عربى را بلد باشد و آنچه را هم که بلد نیست، به ترجمه مراجعه کند و در همان تدبّر کند؛ دوبار، سهبار، پنجبار که بخواند، انسان فهم و انشراح ذهنى نسبت به مضمون آیه پیدا مىکند که با بیان دیگرى حاصل نمىشود؛ بیشتر با تدبّر حاصل مىشود؛ این را تجربه کنید. لذا انسان بار اول وقتى مثلًا ده آیهى مرتبط به هم را مىخواند، یک احساس و یک انتباه[۴] دارد؛ بار دوم، پنجم، دهم که همین را با توجه مىخواند، انتباه دیگرى دارد؛ یعنى انسان انشراح ذهن پیدا مىکند. هر چه انسان بیشتر انس و غور پیدا کند، بیشتر مىفهمد؛ و ما به این احتیاج داریم. عزیزان من! کسانى که پایشان لغزید، خیلى از مواردش را که ما دیدیم، ناشى بود از عدم تعمّق در امر دین و معارف اسلامى؛ شعائرى بود، شعارهایى بود، احساساتى بود، بر زبانشان بود، اما در دلشان عمق نداشت… یکى از راههایى که این عمق را در اعتقادات انسان، در مبانى فکرى انسان، در روح انسان، در ایمان انسان ایجاد مىکند، انس با قرآن است. بنابراین در زندگى حتماً قرآنِ با تدبّر را در نظر داشته باشید و نگذارید حذف شود».[۵]
[۱]. قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با جمعی از قاریان کشور، ۲۰/۹/۷۸
[۲]. قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در محفل انس با قرآن، ۱۹/۴/۱۳۹۲
[۳]. مأمورٌ به: چیزی که به آن دستور داده شده است.
[۴]. اِنتباه: توجه، عنایت
[۵]. قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با هیئت دولت وقت، ۱۷/۷/۸۴